دهه ی فجر

 

 

 

 

دیدی که دوام ” شب” بسی کوتاه است؟ دیدی که ” سحر” از پی شب، در راه است؟

 

آن عیسی ِ ما که زنده کرد، ایران را حقا که مسیحا دم و ” روح الله ” است.

 

 

… گرفتار جنگ یأس بودیم. سالهای حکومت طاغوت، دشنام به ” شب” می دادیم و

 نفرین به ” ستم” می کردیم.

ناامید از پیروزی ، مقهور قدرت و مرعوب سرنیزه بودیم…

 

اما… مسیحا نفسی، احیاگر نفوس شد و حیات این ملت را جانی تازه بخشید.

 

” روح خدا ” بود که در جان افسرده مردم دمیده شد.

 

او بود که پرده‌های غفلت را از هم درید،

 

کابوس ترس و وحشت را از میان برد،

جسارت و گستاخی حق طلبانه را به مردم بخشید….

 

امت را با ” اعجاز خون” آشنا ساخت و ” فرهنگ شهادت‌طلبی” را در کام جان پیروان علی

 علیه‌السلام و آشنایان با کربلا و شاگردان عاشورا ریخت.

 

.”۲۲ بهمن” اوج این موج های خونین و متراکم و موج این شطهای خروشان بود

که ” کلمة الله” برفراز زمان جای گرفت و خداوند، این ملت را یاری نمود و اینک ۲۲

بهمن یاد آور آن روزهای خون و آتش و صحنه های نبرد در پادگان ها، لاشه تانک

 های سوخته و ویرانی مراکز نظامی است.

 یاد آور روزی که فرعون در نیل غرق شد و آتش بر ابراهیم، گلستان گشت و عصای

موسی اژدها شد و بنی اسرائیل، به سلامت از ” نیل” گذشتند.و آن روز است که

” ایمان” به جای ” زور” نشست و ” خون”، وطنمان را ” لاله زار” کرد و یوم الله ۲۲

 بهمن را به وجود آورد.

 

دهه ی فجر مبارک

 

 

قضاوت

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت :


بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟


همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره

پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت :


آری من مسلمانم.


جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ،


پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان با اشاره

به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا

پخش کند و به کمک احتیاج دارد .

پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته

شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد.


جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید :


آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟


افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش

نماز مسجد دوختند .


پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت :


چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی

مسلمان نمیشود .

..

اقای من بیا

 

 

نگاه کن به قلب من که سرخ از غرور توست

نگاه کن به چشم من، به راه تا عبور توست

نگاه کن به جان من، در انتظار جمعه ای ست

که وعده داده اند و گفته اند ظهور توست . . .

.

.

 

 

خدا

 

 

 

 

تو ای بنده من ...بدان


من همیشه بیدارم ...


و منتظر ...


مبادا لحظه ای تو مرا بخوانی و بی پاسخت بگذارم ...


مبادا تو ناامید از من هم دوری کنی ...


حتی نمیخواهم لحظه ای تو را ناامید و درمانده ببینم ...


وقتی که میدانم چقدر تورا دوست دارم و تو به این عشق نیازمندی...


هرگزتنهایت نمیگذارم ...


صدایم کن ...


من همیشه بیدارم


و مراقب تو ...

 

 

 

خدا

 

 

 

 

جاذبه ی سیب ، آدم را به زمین زد


و جاذبه ی زمین ، سیب را !


فرقی نمیکند"سقوط"


سرنوشت ِ دل دادن به هر جاذبه ای غیر از خداست

 

 

 

 

خدایا مرا ببخش

           به خاطر همه درهایی که زدم

 

 

                            ولی هیچکدام خانه تو نبود


 

با تمام وجود گناه کردیم نه نعمت هایش را از ما گرفت

و نه گناهانمان را فاش کرد بیندیش اگر اطاعتش بکنیم

 چه می شود .

 

 

 

 

عجب دنیایی است

دنیای عجیبی است:

جمله ی:این مکان مجهزبه دوربین مداربسته است

 

بیشترتآثیرمی گذاردتا<الم یعلم بآن الله یری>

 

<آیانمیدانی که خداتورامیبیند>

کجایی یوسف زهرا کجایی؟؟؟؟؟؟

 

   مثل هر بار برای تو نوشتم:

دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟
 

و ای کاش که این
جمعه بیایی!

دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره،
 
مگر این
عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟

تو کجایی؟ تو کجایی...
و تو انگار به قلبم بنویسی:
 

که چرا هیچ نگویند

مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟

و عجیب است

که پس از قرن و هزاره

هنوزم که هنوز است

دو چشمش به راه است

و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ،
 
زیاد است که گویند
به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!

و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!

 
=-=-=

 

 

 


تو خودت!

مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،

ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟

تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟

باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ، ز محبت ،

ز غمخوارگی و مهر و عطوفت

تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟

چه کسی قلب تو را سوی
خدای تو کشانده؟

چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟

چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟

چه کسی راه به روی تو گشوده؟

چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد

چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...

و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...

تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!

هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی...

هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی..

خواهش نفس شده یار و خدایت ،

و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ،

و به آفاق نبردند صدایت

و غریب است
 
 

من که هستم ،

تو کجایی؟

تو خودت کاش بیایی

به خودت کاش بیایی...!
 
 
 
=-=-=-=-=
 
اللهم عجل لولیک الفرج
 
و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته
و المستشهدین بین یدیه
 

5+1

 

گروه 1+5 یک شوخیست 

عالم به دست 5 تن آل عبا + 1 سقا می چرخد!

 

 

السلام علیک یا صاحب الزمان

 

 

هلاکت، هلاکت، هلاکت!

امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند: "به خدا قسم امام زمان (عج) غیبتی خواهد داشت

که در آن زمان تنها کسی از هلاکت نجات می یابد که خدای عز و جل بر اعتقاد به امامت او ثابتش

بدارد و توفیقش بدهد که برای تعجیل فرج و ظهور آن حضرت دعا نماید." براساس روایت نورانی

 پدر بزرگوار حضرت حجت(عج) برای نجات از هلاکت آخر الزمان باید به دعا متمسک شد و در

صورت فروگذاشتن این وظیفه الهی شیعیان به هلاکت می افتند!

محرومیت، محرومیت، محرومیت!

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: "اگر شما همه با هم به درگاه الهی ضجه و ناله کرده و فرج

ما را می خواستید خداوند هم فرج ما را نزدیک می کرد. اما اگر با ضجه و ناله دعا نکنید

(سختی غیبت و محرومت از اما) تا نهایت خود به طول خواهد انجامید."

گام به گام تا اوج

گام به گام عملی و مستند دوستی و انس با روح یک شهید



  هممون میدونیم شهید زندست و به انقلابی که به ثمر رسونده, سر میزنه و مدام اونو از گزند خطرات و تهدیدات حفظ میکنه .  

         حالا تصور کنید یا یکی از شهدا بتونیم رابطه دوستی - عاطفی برقرار کنیم....         

  فکر میکنین چه اتفاقی میفته !؟

 روح شهید با روح شما رفیق و همراه میشه  و از فردا حضور شهید رو کنار خودتون احساس میکنید....

 در طول روز از خدا میخوان که  ویژه هواتونو داشته باشه  (موقع درس, نماز, انجام طاعات, غذا خوردن, مسجد رفتن, گردش و همه فعالیت ها....) 

 براتون مدام دعا میکنن چون شهدا فوق العاده رفیق باز بودند و هستند !و لذت عبادت را همانگونه که چشیدند, به دوست خود خواهند چشاند.

 در هر مرحله از زندگی که سردرگمی بین چند گزینه داشته باشید, به راحتی واسطه خدا میشن و گزینه اصلح رو نشونتون میدن.

 و در نهایت : 

  شما -----> دوست شهید شما ---->14معصوم ----> خـــــدا

      نسئل الله منازل الشهداء

 

کافیه یه بسم الله بگی و کلیک کنی

دوست شهید تو کیه؟؟؟؟؟؟؟

 

ایا میدانید؟

 

هیچ می دانید یکی از راههای نزدیکی به خدا چیست؟
نماز را بر پای دار!
نماز، داروی نسیان و وسیلة ذكر خداوند است.
نماز، پیمان خداوند است.
نماز، نور چشم پیامبر عزیز است.
نماز، اهرم استعانت در غمها و مشكلات است. خداوند می فرماید: از صبر و نمار در مشكلات كمك بگیرید و بر آنها پیروز شوید.
نماز، داروی تكبر است.
نماز، وسیله تشكر از خداوند بر نعمتهای اوست.
نماز، سیمای مكتب اسلام است.
نماز، پایه و ستون دین است.
نماز، به منزله سر نسبت به تن است.
نماز، كلید بهشت است.
نماز، وسیله سنجش مردم است.
نماز، اساس دین است.
نماز، اولین سوال در قیامت است.
نماز، گناهان را از بین می برد.
نماز، رابطة مخلوق با خدا است.
نماز، تنها عبادتی است كه حتی در حال غرق شدن و جنگ هم ساقط نمی شود و برترین فریاد آزادگی انسان از سلطة قدرتمندان و اعلام بندگی در آستانه خداوند است.
نماز، زنده نگهداشتن سنت ابراهیم (ع) و محمد (ص) و حسین (ع) و مهدی (عج) است.
نماز، وسیله نزدیك شدن انسان به خدا است.
نماز، آخرین سفارش انبیاء و آخرین سفارش امام صادق(ع) پیش از وفات است كه هر كس نماز را سبك شمارد، مشمول شفاعت ما در قیامت نخواهد بود.
نماز، برای اولیای خدا شیرین و برای منافقان دشوار و بار سنگین است.
نماز، كوبنده شیطان است.
و این را بدان همیشه:
(مردم اغلب بي انصاف بی منطق و خود محورند.
ولی آنان را ببخش.)

(اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگيزه هاي پنهان متهم می کنند,
ولي مهربان باش .)

(اگر موفق باشی دوستانی دروغين ودشمنانی حقيقی خواهی يافت,
ولي موفق باش.)

(اگر شريف ودرستکار باشی فريبت مي دهند,
ولی شريف و درستکار باش .)

(آنچه را در طول ساليان سال بنا نهاده ای شايد يک شبه ويران کنند,
ولي سازنده باش .)

(اگر به شادمانی و آرامش دست يابی حسادت مي کنند,
ولي شادمان باش .)

(نيکی هاي درونت را فراموش مي کنند.
ولي نيکوکار باش .)



(بهترين های خود را به دنيا ببخش حتی اگر هيچ گاه کافی نباشد
ودر نهايت مي بينی)

(هر آنچه هست همواره ميان "تو و خداوند" است

نه ميان تو و مردم )

مظلوممممممممم

خاک حسین

 

دانی که چرا مهر جبین خاک حسین است؟ / چون قبله ی دل پیکر صد چاک حسین است

دانی که چرا چوب شود قسمت آتش؟ / بی حرمتیش بر لب و دندان حسین است

دانی که چرا آب فراتست گل آلود؟ / شرمنده زلعل لب عطشان حسین است

دانی که چرا کعبه ی حق گشته سیه پوش / یعنی که خدا هم عزادار حسین است . .

محرم

 

باز محرم رسيد، ماه عزاي حسين

سينه‌ي ما مي‌شود، كرب و بلاي حسين

كاش كه تركم شود غفلت و جرم و گناه

تا كه بگيرم صفا، من ز صفاي حسين

 

باز محرم شدو دلها شکست                       از غم زينب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد                      از عطش خاک کمرها شکست
آب در اين تشنگي از خود گذشت                دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم وليلا همه در خون شدند                    اين چه غمي بود که دنيا شکست
محرم ماه غم نيست ماه عشق است             محرم مَحرم درد حسين است

 

 

 

 

نمایشگاه یادگار لاله ها

 

به همت خواهران بسیجی به مناسبت هفته ی دفاع مقدس برگزار می شود.

 

مکان : خیابان کهندژ - جاوان بالا-پل هوایی- جنب مسجد محمدیه

 

از تاریخ ۱ مهر ماه تا ۵ مهرماه

 

 

فرشته

 

 

 

 

فرشته تصمیمش را گرفته بود.پیش خدا رفت و گفت : خدایا ،

میخواهم زمین را از نزدیک ببینم. اجازه میخواهم و مهلتی کوتاه.

 

دلم بی تاب تجربه ای زمینی است.

 

خداوند درخواست فرشته را پذیرفت. فرشته گفت: تا بازگردم

 بالهایم را اینجا می سپارم، این بالها در زمین چندان به کار من

 نمی اید.

 

خداوند بالهای فرشته را روی پشته ای از بالهای دیگر گذاشت

 و گفت :  بالهایت را به امانت نگاه می دارم ، اما بترس که زمین

اسیرت نکند. زیرا که خاک زمینم دامن گیر است.

 

فرشته گفت: باز می گردم. حتما باز می گردم....

این قولی است که فرشته ای به خداوند می دهد.

 

فرشته به زمین امد و از دیدن ان همه فرشته ی بی بال تعجب

 کرد. او هرکه را که می دید به یاد می اورد. زیرا اورا قبلا در

 بهشت دیده بود. اما نفهمید چرا این فرشته ها برای پس گرفتن

 بالهایشان به بهشت بر نمی گردند.

 

روزها گذشت و با گذشت هر روز فرشته چیزی را از یاد برد و

 روزی رسید که فرشته دیگر چیزی از ان گذشته ی دور و زیبا

 به یاد نمی اورد. نه بالش را و نه قولش را.....

 

فرشته فراموش کرد . فرشته در زمین ماند. فرشته هرگز به

 بهشت برنگشت.

 

 

میلاد

 

 

 

 

میلاد منجی دلها بر همگان مبارک

 

من از اشکی که می ریزد  ز چشم یار می ترسم

از آن روزی که اربابم شود بیمار می ترسم

رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم فرزند

من از گرداندن یوسف سر بازار می ترسم

همه گویند این جمعه بیا اما تو رحمی کن

من از گرداندن یوسف سر بازار می ترسم

همه گویند این جمعه بیا اما تو رحمی کن

از اینکه باز عاشورا شود تکرار می ترسم

شده گار حبیب من سحرها بهر من توبه

ز آه دردناک بعد استغفار می ترسم

تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم

از آن روزی که این منصب کند انکار می ترسم

دلم بشکسته از غم لکن ای دلدار رحمی کن

من از نفرین و از آه پدر بسیار می ترسم

هزاران بار رفتم از درت شرمنده برگشتم

ز هجرانت نترسیدم ولی این بار می ترسم

به وقت ترس و تنهایی تو هستی تکیه گاه من

مرا تنها میان قبر خود مگذار می ترسم

جهان را قطره اشک غریبی می کند ویران

من از اشکی که می ریزد ز چشم یار می ترسم

شنیدم روز و شب از دیده ات خون جگر ریزد

من از بیماری این دیده ی خونبار می ترسم

 

 

عنصر اصلی

 

یا فاطمه::::::

میگویند عالم از چهار عنصر تشکیل شده است:

آّب، آتش، خاک و هوا

آبی که از حسینت دریغ کردند...

آتشی که در خیمه گاهش افتاد...

خاکی که شد سجده گاه و طبیب دردها...

و هوایی که سالهاست افتاده در دلها...

راست می گویند،

ترکیب این چهار عنصر می شود...

 

 

 


 

"کـــــــــــ ـادو "

 

 
سلام آقا! جوراب مردونه دارید؟
 

بله خانم کوچولو! یه جفت میخوای؟
 

نه! یه دونه برای پای راست....
 

 

عید مبعث مبارک

 

 

وحی شد بر مصطفی برخیز اقرا باسم ربک/ای حبیب من زجا برخیز اقرا باسم ربک

تیره شد رخسار گیتی.خیره شد دیو تباهی/چیره شد جهل عما برخیز اقرا باسم ربک

امام

 

 
 
زمانه ی عجیبی است!

برخی مردمان امام گذشته راعاشقند، نه امام حاضر را!

میدانی چرا؟!

امام ِگذشته را هرگونه بخواهند تفسیرمی کنند،

اما امام ِحاضر را باید فرمان ببرند.

وکوفیان عاشورا را اینگونه رقم زدند ...

 

اتل متل یه بابا

 

 اتل متل یه بابا

دلیر و زار و یبمار

اتل متل یه مادر

یه مادر فداکار . . .

اتل متل بچّه ها

که اونارو دوست دارم

آخه غیر اون دوتا

هیچ کسی رو ندارم . . .

مامان بابا رو میخاد

بابا عاشق اونه

به غیر بعضی وقتا

بابا چه مهربونه . . .

وقتی که از درد سر

دست میذاره رو گیجگاش

اون بابای مهربون

فحش میده به بچّه هاش . . .

همون وقتی که هرچی

جلوش باشه ، میشکنه

همون وقتی که ، هر کی

پیشش باشه ، میزنه . . .

غیر خدا و مادر

هیچ کسی رو نداره

اون وقتی که بابا جون

موجی میشه دوباره . . .

دویدم و دویدم

سر کوچه رسیدم

 

ادامه نوشته

اینجا ایران قرن 21 است ، ببخش پدر آسمانی

 

 

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

  اینجا ایران قرن 21 است ، ببخش پدر آسمانی

  اینجا صدای آهنگهای پاپ لس آنجلسی و غرب زده آن قدر بلند است که فریادهای «حاج

 مهدی باکری» به گوش نمی رسد...

  اینجا ایران قرن 21 است!

  اینجا همه «حاج ابراهیم همت» را با اتوبان همت می شناسند...

  اینجا ایران قرن 21 است!

  اینجا بر دیوارهای شهر روی عکس شهید ، پوستر تبلیغاتی می چسبانند...

   اینجا ایران قرن 21 است!

   اینجا نام شهید را برای اینکه بچه ها خشونت طلب و جنگ طلب بار نیایند از کوچه ها برداشته

  و نام نگین و جاوید می گذارند...

برای دیدن بقیه ی مطلب روی ادامه ی مطلب کلیک کنید.........

 

ادامه نوشته

ملکه های ایرونی!!!!!!!!

 

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 « چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گوید :


چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن ؟یعنی مردای ایرانی اینقدر

 کارنامه خرابی دارند ؟؟


همایون لبخندی میزند و می گوید :

ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده ؟

چارلز با عصبانیت می گوید :

نه! مگه ملکه فرد عادیه ؟!! فقط افراد خاصی می تونن با ایشون دست بدن و در رابطه

 باشن!!!

همایون هم بی درنگ می گوید :

خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن!!! »

 

درد و دل عاشقانه با خدا

 

درد و دل عاشقانه با خدا             


گفتم: خسته‌ام 
گفت: "لاتقنطوا من رحمة الله" از رحمت خدا ناامید نشید (زمر/53) 

گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!

گفت: "فاذکرونی اذکرکم" منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152)

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟ 

گفت: "و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا" تو چه می‌دانی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63)


گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟ 

گفت: "واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله" کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/109)


گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچک است... یک اشاره‌ کنی تمامه!
گفت: "عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم" شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216)

گفتم: "انا عبدک الضعیف الذلیل..." اصلا چطور دلت میاد؟ 

گفت: "ان الله بالناس لرئوف رحیم" خدا نسبت به همه‌ی مردم (نسبت به همه) مهربان است (بقره/143)


گفتم: دلم گرفته 

گفت: "بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا" (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/58)


گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله 

گفت: "ان الله یحب المتوکلین" خدا آنهایی را که توکل می‌کنند دوست دارد (آل عمران/159)


گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن!

گفت: "و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره" بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت می‌کنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا می‌کنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنند (حج/۱۱) 

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم؛ 

گفت: "فانی قریب" من که نزدیکم (بقره/186)


گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد به تو نزدیک بشوم 

گفت: "و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال" هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205)


گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفت: "ألا تحبون ان یغفرالله لکم" دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور/22)


گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی 

گفت: "و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه" پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/90)


گفتم: با این همه گناه... آخر چه کاری می‌توانم بکنم؟ 

گفت: "الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده" مگر نمی‌دانید خداست که توبه را از بنده‌هایش قبول می‌کند؟! (توبه/104)


گفتم: دیگر روی توبه ندارم 

گفت: "الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب"(ولی) خدا عزیز و دانا است، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/3)


گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟ 

گفت: "ان الله یغفر الذنوب جمیعا" خدا همه‌ی گناه‌ها را می‌بخشد (زمر/53)


گفتم: یعنی اگر باز هم بیابم؟ بازهم مرا می‌بخشی؟ 

گفت: "و من یغفر الذنوب الا الله" [چرا که نه!] به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/۱35)


گفتم: نمی‌دانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم می‌زند؛ ذوبم می‌کند؛ عاشق می‌شوم! ... توبه می‌کنم 

گفت: "ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین" [این را بدان که] خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/222)


ناخواسته گفتم: "الهی و ربی من لی غیرک" ای خدا و پروردگار من! [آخر] من جز تو که را دارم؟

گفت: "الیس الله بکاف عبده" خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/36)


گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار می‌توانم بکنم؟ 

گفت: "یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما" ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هایش بر شما درود و رحمت می‌فرستند تا شما را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان است. ( احزاب/42)


گفتم: هیچ کسی نمی‌داند تو دلم چه می‌گذرد 

گفت: "ان الله یحول بین المرء و قلبه" خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24)


گفتم: غیر از تو کسی را ندارم 

گفت: "نحن اقرب الیه من حبل الورید" ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16)



با خودم گفتم: خداوند!... خالق هستی!... با فرشته‌هایش!... به ما درود می‌فرستند تا هدایت شویم؟! ...
پس باید ثابت کنم که شایسته‌ی سلام و درود عرشیانم.
باید گوهر درونم را از هرچه زنگار پاک کنم
...

خداجون دوستت دارم یه عالمه

 

نامه ای از پروردگار

 

 

  نامه ای از پروردگار


سوگند  به  روز  وقتی  نور می گیرد  و به شب  وقتی آرام  می گیرد که من نه تو را رها  کرد ه‌ام

و نه با  تو دشمنی کرده‌ام( ضحی 1-2)

 افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را

 به سخره گرفتی (یس 30)  و هیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر از آن روی گردانیدی

(انعام 4) و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو  قدرتی نداشته ام(انبیا 87) و مرا به مبارزه

 طلبیدی و چنان متوهم  شدی که گمان بردی  خودت بر همه چیز  قدرت داری. (یونس 24)  و این

 در حالی  بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی

 بگیرد نمی توانی از او پس بگیری  (حج 73)

  پس چون مشکلات از  بالا و پایین آمدند

برای دیدن بقیه ی مطلب روی ادامه ی مطلب کلیک کنید.........

 

ادامه نوشته

خدایااااااااااا

 

گفتم: خدایا از همه دلگیرم

گفت : حتی از من؟

گفتم : خدایا دلم را ربودند!

گفت : پیش از من؟

گفتم :خدایا چقدر دوری!

گفت: تو یا من؟

گفتم :خدایا تنهاترینم!

گفت: پس من؟

گفتم: خدایا کمک خواستم!

گفت :از غیر من؟

گفتم : خدایا دوستت دارم!

گفت : بیش از من؟؟؟؟

گفتم : خدایا اینقدر نگو من !!!!!!!!

گفت : من تو هستم  تو من. 

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

اللهم عرفنی حجتک

 

 

ببخشید!!!!

 

ببخشیداقا!میتونم به خانمتون نگاه کنم؟؟؟؟

 جوان خیلی ارام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت:ببخشید اقا! من میتونم

  یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

  مرد که اصلا توقع چنین حرفی رو نداشتو حسابی جا خورده بود مثل اتشفشان از جا در

 رفت و میان بازار و جمعیت یقه جوان را گرفت و عصبانی طوری که رگ گردنش بیرون زده

 بود اورا  به دیوار کوفت و فریاد زد..

 ( عوضی مگه خودت ناموس نداری.........خجالت نمیکشی؟)

 

ادامه نوشته